کلمه کلیدی Father Son Conflict

«مارگارت تیت» دستیار جوانش را مجبور به ازدواج با خودش می کند، تا از باطل شدن ویزایش در امریکا جلوگیری کند و به کانادا دیپورت نشود.

یک سرباز که با بی‌آبرویی از ارتش اخراج شده است، به دنبال پدر قطع رابطه کرده‌اش می‌رود تا از او برای دنبال کردن رویای خود، یعنی تبدیل شدن به یک موتورسوار حرفه‌ای، کمک بگیرد. در حین تمرین، او با یک خواننده مشتاق اهل یک شهر کوچک و صاحب یک مغازه موتورسیکلت آشنا می‌شود که شروع به فرو ریختن دیوارهایی می‌کنند که نبود پدرش در اطراف او بنا کرده بود.

پسری دچار دگرگونی قابل توجهی می‌شود آن‌قدر که رشته محبت با پدرش شروع به شکسته شدن می‌کند و او در تلاش برای انتقام‌گیری رو به نابودی می‌رود.

شش نوجوان زیر نظر یک استاد کهنه‌کار تمرین می‌کنند و یک شبه به نینجاهای قهرمان تبدیل می‌شوند. آن‌ها با هیولاها می‌جنگند، سوار خودروها می‌شوند و سرزمین نینجاگو را از دست اژدها نجات می‌دهند. در این داستان جنگ‌سالار لرد گارمادون با این واقعیت روبرو است که یکی از شش نوجوان پسر او است و باید با این موضوع را قبول کند.

جان مک کلین برای کمک به پسر نافرمانش جک، به روسیه سفر می‌کند اما متوجه می‌شود که جک یک مأمور سی آی ای است که قصد دارد از دزدی یک اسلحه اتمی جلوگیری کند. این مسئله باعث می‌شود تا پسر و پدر همراه شوند تا جلوی این نیروهای زیرزمینی را بگیرند...

بن کویک (نیومن) که به آتش زدن انبارها شهرت پیدا کرده پس از طرد شدن از شهرش، وارد شهر کوچکی شده و به سرعت در خانواده ای جدید و قدرتمند نفوذ پیدا کرده و ...