من را با نامت صدا کن 2017
در دهه 1980 ایتالیا، عشقی بین یک دانش آموز هفده ساله و مرد مسن تری که به عنوان دستیار پژوهشی پدرش استخدام شده بود، شکوفا شد.
در دهه 1980 ایتالیا، عشقی بین یک دانش آموز هفده ساله و مرد مسن تری که به عنوان دستیار پژوهشی پدرش استخدام شده بود، شکوفا شد.
یک گروه از آدمهای خلافکار با تواناییهای فنی بالا، دستگاهی را بهدست میآورند که قابلیت کنترل ماهواره را دارد و این موضوع میتواند سبب شود تا اطلاعات ملت و امنیت ملی به خطر بیفتد. به همین منظور، سازمان با ژاندر کیج که پس از شبیه سازی مرگش در جمهوری دومینیکن زندگی میکند، تماس میگیرد که به سر کارش برگردد...
یک سفینه فضایی برای حمل و نقل هزاران نفر از مردمان قصد سفر به یک سیاره دور را دارد، ولی یکی از محفظههای خوابش مشکل پیدا می کند و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب بیدار می شود و زمانی که میبیند به تنهایی در حال پیر شدن و مُردن است تصمیم میگیرد مسافر دیگری را نیز بیدار کند و ...
سوفی درباره شادی مشترک و ناراحتی خصوصی تعطیلاتی که بیست سال پیش با پدرش رفته بود، فکر میکند. در همین حین که سعی میکند پدری که میشناخت را با مردی که نمیشناخت، تطبیق دهد؛ خاطرات واقعی و خیالی شکافهای بین بریدههای فیلم دوربین مینیدیوی را پر میکند.
روزنامه نگاری به خاورمیانه سفر می کند تا در مورد خانواده اش تحقیق کند و به آخرین آرزوهای مادرش پی ببرد...
ری والر بازیکن سابق بیسبال که بهدلیل یک بیماری فرساینده مجبور به بازنشستگی زودهنگام شده است بههمراه همسر و دو فرزندش به خانه جدیدی نقل مکان میکند. او امیدوار است که استخر حیاط پشتی برای بچهها سرگرم کننده باشد و تندرمانی برای خودش فراهم کند. با این حال، یک راز تاریک از گذشته خانه بهزودی نیروی شرورانهای را آزاد میکند که خانواده را به اعماق وحشت گریزناپذیر میکشاند.
سن فرانسیسکو، «بازرس هری کالاهان» (ایست وود) که به خاطر خشونتش معروف به «هری کثیف» است می کوشد تا شریک قاتل روانی (رابینسن) را از سر جامعه کم کند...
درباره ي مردي مشرف به مرگ که به زمين و زمان مي زند تا فردي را که زهرخورش کرده، بيايد داستان: «چوکليوس» (استتهام) يکي از زبردست ترين آدم کش هاي محافل مافيايي با پيامي تلفني از موقعيت متزلزلي که در آن گرفتار آمده، باخبر مي شود: زهري کشنده به بدنش تزريق شده که اگر نبضش از حد معيني پايين تر بزند، قلبش براي هميشه از تپش خواهد ايستاد...
به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقالهای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.
"مایک" پانزده ساله در یک استخر عمومی مشغول بکار شده و به دختر جوانی به نام "سوزان" علاقه مند می شود. با وجود اینکه "سوزان" نامزد دارد، "مایک" همه تلاشش را می کند تا رابطه آنها را به هم بزند...
15 Storeys High is a critically acclaimed British sitcom, set in a tower block. The main characters are Vince Clark, a misanthropic, cynical recluse played by Sean Lock, and Errol Spears, Vince's exact opposite and whipping boy, played by Benedict Wong.
Hit hard by the Lehman shock, a well-meaning young man joins a phone scam operation and gets increasingly embroiled in the underworld.
This is a story of rivalry and friendship between two young swimmers; a tale of natural talent versus hard work. Talented swimmer Chung is a transfer student. In his new class, 4C, he meets a swim relay team led by Wing. Despite being proficient in all four styles, Wing is frustrated at his team’s losing streak to Class 4A. At his first swimming gala, Chung plans to show off his skills. Unfortunately, he shows his imperfect starting dives and lack of stamina instead. The mistake he makes in his starting dive even causes his team to lose. After the defeat, he decides to quit the relay match. However, after observing Chung’s freestyle performance, Wing starts teaching him techniques in starting dives and racing. Wing aims to beat Class 4A with the same team members, including Chung.